بندباز

ساخت وبلاگ
اگر کمی به عقب برگردیم و از خودمان سوال کنیم چرا انسان چاقو را ساخت؟ چه پاسخی می دهیم؟ قاعدتا انسان چاقو را ساخت برای اینکه خودش و جسمش قادر به بریدن و تکه تکه کردن نبود، در حالیکه به آن نیاز داشت. انسان بطری را ساخت به این دلیل که نیاز به حمل آب داشت و خودش قادر به حمل آب نبود. پس می بینیم که بشر ب بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 175 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 12:26

در تمام مدت زمانی که صرف خرید پارچه و چسب و چوب و میخ و ... می شد، حس خوبی داشتم. اما نه به اندازه ی وقتی که دل به دریا زدم و دست به اره بردم! باعث و بانی اش هم وقت و حوصله نداشتن مردهای خانه بود. مردهایی که این روزها، کسادی کار و بی پولی، اعصابی برایشان نگذاشته است. ولی من لازمش داشتم. رفته بودم تو بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

" می گویی آزادیخواهان را شکنجه می کنیم و کتابخانه ها را می سوزانیم. باید از خواب غفلت بیدار شوی. مگر جراحی که غده ی بدخیمی را نابود می کند، تسلیم چنین احساسات ساده لوحانه ای می شود؟ او غده ای زنده را بدون هیچ ترحمی نابود می کند. بله، ما خشن هستیم. هر زایشی با خشونت همراه است، همین است که زایش مجدد م بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

چند روزی ست که یک جفت یاکریم، قاطی عطر یاس امین الدوله و رنگ ارغوانی شمعدانی های توی حیاط، صبح و ظهر و عصر، به نوبت، سکوت خانه را پر می کنند از طنین صدایشان؛ " کوکو،کوکوکو... کوکو،کوکوکو...". همین طور می خوانند و می خوانند. لبه دیوار می نشینند و با هم درباره ی لانه ساختن بالای کولر ِآبی کارگاهم، بحث بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

تازه گی ها (یعنی فکر می کنم که تازه گی ها، شاید هم از پیش ترها!) اتفاقاتی می افتد که آدم انگشت به دهان می ماند. مثلا بابت کاری، با دوستی صحبت می کنی و کلی قرار و مدار و ده بار زنگ و روضه و حرف و حدیث و ماه ها انتظار برای پیدا کردن ِکار و اینکه خاطرت جمع من هواتو دارم. آخرش قرار می شود که فردا بروی ب بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 193 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

پای حرف های آن مرد که می نشینم، خیلی برایم جالب است! راستش را بخواهید، من پای حرف هایش نمی نشینم، اون دارد مدام حرف می زند. مثل قحطی زده ای که به آب و آذوقه رسیده باشد. اما باز هم نه. نه تنها در برابر من، که در مقابل همه همینطور است. عطش حرف زدن دارد این مرد! برایم عجیب است. از همه چیز و همه کس حرف بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

یادم هست چند سال ِ پیش، یکی از دوستان ِمامان، کارت خریدی را به او هدیه داده بود که با آن تنها میشد از یک شرکت خاص خرید کرد، آن هم فقط از طریق سایت شرکت. یعنی عملا در دنیای واقعی، اثری از این شرکت وجود نداشت. خاطرم هست که سقف اعتبار خرید آن کارت پانصد هزار تومان بود. آن زمان این مبلغ اعتبار ِخرید، وا بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 169 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

بـندبـاز - زندگی... زندگی... توی کیفم دوهزار و پانصد تومن پول هست. بیست تومن به مامان بدهکارم. راه که می روم سعی میکنم ادای شجریان را دربیاورم؛(شجریان بود که می خواند: زندگی زیباست ای زیباپسند...؟!).  شاید هم ناظری بود...یادم نیست. حتی یادم نیست مصرع دوم این بیت چی بود؟! اما دلم برای شنیدن صدا بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

دیروز، صبح ِخروسخوان از خانه بیرون زدم تا سری به نمایشگاه کتاب بزنم. توی مترو بودم که شنیدم کسی اسمم را صدا می زند. جالب بود. یکی از بچه های قدیمی بود که از قضا او هم مثل من تنهایی راهی نمایشگاه شده بود. خلاصه این برخورد را به فال نیک گرفتیم و نیم ساعت مانده تا باز شدن درهای نمایشگاه را صرف حرف های بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

خب، روز بعد توی دفترم بودم. یک ماموریت باقی مانده بود. پیدا کردن گنجشک قرمز. هیچ کس در ِدفترم را نمی زد که کار جدیدی به من محول کند. این خیلی خوب بود. وقت فهرست بندی بود. فهرست بندی خودم. روی هم رفته در زندگی ام نمایش بدی نداشتم. شب ها در خیابان ها نخوابیده بودم. البته کلی آدم خوب بودند که در خیابان بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11

بعد از پشت سر گذاشتن یک سری اتفاقات زنجیره ای خوب و بد، فرصتی دست داد تا به سراغ کتابی بروم که از نمایشگاه کتاب خریده بودم و مشغول خواندنش بشوم. یک فصلش که تمام شد دیدم این کتاب از آن دست کتابهایی ست که باید (می شود / بهتر است) چند بار خواندش. پس شروع کردم به یادداشت برداری و بعدتر دیدم که چه خوب می بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 197 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11